| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
ای درآمیخته با هر کسی از راه رسید !
می توان از تــو فقط دور شد و آه کشید
پرچــم صلــح برافراشته ام بر سر خویش
نه یکی ؛ بلکه به اندازه ی موهای سفید
سال ها مثل درختی که دم نجاری ست
وقت ِ روشن شدن ارّه وجــودم لرزید
ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من
به تقاضــای خود اصـــرار نباید ورزید
شب کوتاه وصالت به «گمان» شد سپری
دست در زلف تــو نابرده دو تا صبـــح دمید
من از آن کوچ که باید بروی کشته شوی
زنده برگشتم و انگیــزه ی پـرواز پرید
تلخـــی وصل ندارد کـــم از اندوه فراق
شادی بلبل از آنست که بو کرد و نچید
مقصد آنگونه که گفتند به ما ، روشن نیست
دوستان نیمـــه ی راهید اگــــر ، برگردید !
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 169
بازدید هفته : 835
بازدید ماه : 5292
بازدید کل : 160418
تعداد مطالب : 460
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1